یکتا جونم یکتا جونم ، تا این لحظه: 15 سال و 4 ماه و 4 روز سن داره
تینا جونم تینا جونم ، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 3 روز سن داره

عشق های مامان یکتا و تینا

خدایاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا

وقتی این خبر و عکس ها را دیدیم فقط اشک ریختم و کاری از دست من بر نمی اید خدایا چرااااااااااا   نگا ر دختر بچه دو ساله ای است، که به علت ضرب و شتم پدرش دچار مرگ مغزی شده و دو کلیه و کبدش در بیمارستان مسیح دانشوری تهران به بیماران نیازمند اهدا شد. پیکر نگار در قطعه نام آوران بهشت زهرا(س) آرام گرفت عکس ها : خدایا خودت می دانی و بسسسسسسسسسس   ...
30 دی 1392

من یک مادرم

سلام به دخمل های نازم یکتا و تینا من یک مادرم مادر دو دوختر ناز مادر دو فرشته ایی که خداوند نصیب من کرد نمی دانم چی بگویم ولی روزی اگر هزاران بار سپاسگزار خداوند باشم باز هم کمه چون این نعمت را بر من ارزانی داشت وقتی دخترهایم مامان صدایم می زنند دوست دارم زمانی که می گه مامان فقط به صورتش نگاه کنم هنوز هم باور ندارم این دو تا بچه های من هستند از خون من از وجود من وقتی دختر کوچکم تینا در اغوشم می خوابه و شیر می خوره بعد از این که سیر می شه با خنده ی شیرین به صورتم می خنده و باز هم می گم خدایا شکرت خدایا به بزرگیت قسمت می دهم این طمع شیرین مادرشدن را از هیچ کس نگیرید و همه طمع این مادرشدن را بچشند . الهی امین   ...
23 دی 1392

احوالات ما

سلام به دخمل های نازم یکتا و تینا سلام به همه دوستان عزیزم شرمنده این مدت نتوانستم اپ کنم خیلی گرفتار بودم الان همه را توضیح می دهم شوشو جان یک هفته کامل سرکا خورده بود خیلی وحشتناک با دو تا بچه مواظبت از همسرم کار خیلی سختی بود عصر که می رسیدم خونه بدو بدو مایعات گرمی اماده می کردم برای همسرم شام و نهار فردا تینا غر غر و هم همیشه دنبالم بود بعداز این که همسرم کمی بهتر شد تینا نفسم مریض شد شب که بردمش دکتر می خواستند بستریش کنند با امپول بهتر شد از این اتفاقات گذشتم مادرشوهرم مریض شد خیلی وحشتناک که تا یکشنبه بیمارستان بستری شد حدود 4 شب بستری بود نمی دانید بر من چه گذشت اخه فقط خواهر شوهرم تو بیمارستان پای مادرش بود من از س...
3 دی 1392
1